من فرزند سکوتم، فرزند تاریکی، نه عشق...

۱۳۸۷ خرداد ۲۰, دوشنبه

کلمات در دهانم جا نمی شوند...
بر روی زبانم می سوزند...
دفتر خاطراتم را خطخطی می کنند
قلم را در دستم می لرزانند
بر روی شانه هایم سنگینی می کنند...
و در مغزم نمی گنجند...

کلماتی مثل عشق

شبی که آغاز بودم من بود از عشق سخنی نبود...
دخترکی روی تختی کهنه، دست های مشت کرده...
چشم های بسته، دهانی خشک، خسته...
رویاهای خوابیده...

من در تاریکی یک شب به وجود آمده ام...
من در سکوت یک تاریکی به وجود آمده ام...

من از کجا بدانم عشق چیست؟

من فرزند سکوتم، فرزند تاریکی، نه عشق...

SOS

۱۳۸۷ خرداد ۱۸, شنبه

لایه داغی رو روی پوست بدنم حس میکنم..
باز آرزوی نبودنم رو میکنم..

«پدر سنگدل دختر 15 سالۀ خود را به خاطر رفتار پسرانه و سوءظن به وی به طرز وحشتناکی به قتل رساند. این مرد بر روی بدن دخترش نفت ریخت و او را آتش زد.»


برای مادرم sms میفرستم:
چیست این دنیا جز دایره ای چرخان، که درونش پدران دخترانشان را می سوزانند... بوی موهای سوخته ام دنیارا پر کرد...

در جواب مادرم:
در این دنیا پدران زیادی هستند که شاهد رشد دخترانشان هستند و به آنها عشق می ورزند و این پدران نیستند بلکه فرهنگ و تربیت غلط است. چون اگر پدران این کار را نکنند، مادران، برادران و جامعه این کار را می کند.

من :
و چیست این دنیا جز نگاه خام و اشک های شور من و رنگین کمان حرف های تو...هیچ کدام از ما دست آن دخترک را نگرفتیم...بگذار بسوزیم با او.

ماده ۲۲۰ مجازات اسلامی
پدر يا جد پدرى كه فرزند خود را بكشد قصاص نمى شود و به پرداخت ديهء قتل به ورثهء مقتول و تعزير محكوم خواهد شد .


Design of Open Media | To Blogger by Blog and Web